طرح «مردان شبکه» را هفته پیش به اتمام رساندم تحویل دادم و منتظر شاید روزی به تحقق رسد و سازمانی، نهادی یا تشکیلاتی در این خصوص پیشقدم شود اما... دوستانی که میشناسند میدانند که اهل کپیرایت و اساساً اندیشه پنهان نگهداشتن نبوده و نیستم و مخالف، همیشه با همین مقولهها که توسعه دانش را در گرو نشر آن میدانم که تضارب رخ دهد گفتهها به گویهها ضمیمه شود تا گفتمان شکل گیرد و غالب شود اگر پرتوان باشد اگر به شبکه افکار جماعت، پُربار و به ید مقتدر عقل جمعی متدیّنین، پایدار ماندگار گردد.
امروز مرور میکردم که دوباره چشمم به سوی این طرح چرخ خورد فهرست آن را گفتم بگذارم اگرچه متن آن نه به این زودی چند صباحی بعد اما در سایت نوشتهها خواهد رفت، إنشاءالله! و این مندرجات آن طرح است:
شبکههای مجازی هدف از اینترنت پیشینه ارتباط سایبری شبکههای انسانی طلایهداران جنگ نرم ارکان شبکه مجازی شبکه اینترنت سختافزار گسترده نرمافزار قدرتمند کاربران فعّال و هدفدار مصرفکنندگان جدّی بازدیدکنندگان گذری مهندسی شبکه مجازی توسعه بستر ارتباطی شبکه تسریع و گسترش سختافزار تسریع، قابلیتافزایی و کاربرپسندی نرمافزار توسعه گروههای کاربری فعّال و هدفدار راهکارهای توسعه حضور در شبکه مجازی حضور در توسعه بستر شبکه، سختافزار و نرمافزار آن حضور در ساماندهی سخت نیروهای انسانی حضور در ساماندهی نرم نیروهای انسانی مدیریت جنگ نرم در شبکه مجازی آموزش افسران جنگ نرم مجازی ایجاد فضای تعاملی مناسب در قرارگاه جنگ نرم مجازی ارتباط قدرتمند با میادین جنگ نرم مجازی طراحی سیکل بازگشتی توسعه جنگ نرم مجازی تولید نرمافزار مدیریتی جنگ نرم مجازی تخمین نیرو، زمان و هزینه
ناگوارترین قطعه نوشته این چند خط است: «دشمن امّا از کجا نیرو میآورد، این یکی از جُکها و لطیفههای تاریخی است که تکرار هم میشود؛ دشمن از آدمهای ما تغذیه میکند. اصلاً سربازان دشمن همین بچههای خود ما هستند. این دردناکترین Fact و حقیقت در جنگ نرم است! در جنگ فرهنگی است. ذلّتبارترین بخش نبرد ما همین است. خوارج مگر همان یاران امیر (ع) در صفین نبودند؟! کسانی که حاضر بودند در اطاعت از ایشان و در راه اسلام کشته شوند! ما هم باید همین نیروها را جذب کنیم. نیروهای ما در جنگ نرم همینها هستند.»
طرح اما از اینجا آغاز میشود، مقدمهای کوتاه در ابتدای ماجرا: «راهحل امّا در ارتقاء فرهنگ رزمندگان است در جنگ نرم. آموزش کار با ابزار است، اعتقادات است، توانایی دیالوگ و گفتگوست. جنگ نرم برخورد اندیشههاست، نیروها را اندیشهورز کردن میخواهد. این را ما «ساماندهی نرم نیروهای انسانی» نام نهادیم و اکنون به توضیح آن مینشینیم. طرح ما اساساً به همین بند تعلّق یافته است. ساختن آدمهایی ابراندیشه و توانمند برای حضور در جنگ نرم، ولی نه حضور نظامی که حضور فرهنگی. ابراندیشگی را هم در کار گروهی و اندیشه جمعی تعریف کردیم، تا از ترکیب چند انسان، یک آدم بسازیم، آدمی بزرگ که بتواند ردّپاهای بزرگ در شبکه مجازی بگذارد. آدمهایی که روی شانههای هم بیایستند، یک قواره ناجور اگر نباشند، اگر روابطشان تعریف شده باشد و مشخص، با هم یک سلاح میسازند، سلاحی برّنده که ما آن را «NetMan» نامیدیم. تبریک میگویم، شما به اصل داستان ما در این نوشته رسیدید، اینجا اوج ماجراست!»
و دعای خیر تمام رزمندگان اسلام پشت سر کسانی است قطعاً که در جنگ نرم حضور یابند بیداری اسلامی را نباید دست کم گرفت یاد «اقبال لاهوری» به خیر چقدر در تکاپوی «بیداری اسلامی» نوشت و سرود و «سید جمال» و بسیاری دیگر چقدر به «فردا» نزدیک شدهایم خدای رحمت کنادشان! برچسبهای مرتبط با این نوشته:
|